صدای پای آب .......
من نمیدانم
که چرا میگویند: اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست ..
و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست ..
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد ..
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید ..
واژه ها را باید شست ..
واژه باید خود باد، واژ باید خود بارون باشد ..
چترها را باید بست ..
زیر بارون باید رفت ..
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد ..
باهمه مردم شهر، زیر باران باید رفت ..
دوست را، زیر بارون باید دید ..
عشق را، زیر بارون باید جست ..
زیر بارون باید با زن خوابید ..
زیر بارون باید بازی کرد ..
زیر بارون باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت ..
زندگی تر شدن پی در پی ،
زندگی آب تنی کردن در حوضچه ی “اکنون” است ..
رخت ها را بکنیم :
آب در یک قدمی است ..